صبر ...

ساخت وبلاگ
یادم میاد بچه تر که بودم هر وقت اسباب بازی جدیدی می خواستم پدر و مادرم همون موقع برام فراهم نمی کردند...

یه چند روزی صبر می کردند...

به قول خودشون تمرین اجباری برای صبور شدن بود...

و چه واژه قشنگیه صبر...

گاهی فکر می کنم خوشبخت ترین آدم کسیه که خدا دوستش داشته باشه...

تصورش خیلی برام سخته که محبوب خدا شدن چه لذتی داره...

اما با کمی ورق زدن قرآن هم میشه به راحتی راه های محبوب شدن خدا رو پیدا کرد...

ان الله یحب التوابین...

ان الله یحب المتوکلین...

ان الله یحب المومنین...

ان الله یحب الصابرین...

و چقدر خوب میشه تو این ماه تمرین صبر کرد...

چقدر قشنگه که به خاطر خدا به عادت خوردن و آشامیدن پشت پا بزنی...

و چه زیباست خود را به سختی انداختن برای کسی...

و چه کسی بهتر از خدا...

انگار آدم در اعماق وجودش احساس رضایت می کنه...

فکر می کنم چقدر خوبه فقط اسم شیعه بودن رو یدک نکشیم...

لا اقل یه حرکتی...

کاری...

مگر ما تو دینمون اسوه کم داریم....؟

به خصوص اسوه صبر...

مگر نبودند اهل بیت ما که با خاطر خدا چه سختی هایی رو که تحمل کردند...

مگر علی(علیه السلام) نبود که ۲۵ سال صبر کرد...

۲۵ سال...

مگر امام حسن(علیه السلام) نبود که در برابر شقی ترین افراد صبر کرد و راضی به صلح شد...؟

مگر امام حسین(علیه السلام) آن همه صبوری نکرد...؟

نمی خوام آرمانگرا باشم و بگم همه می توانیم مثل اونا صبوری کنیم...

نمی خوام بگم جواب بدی رو با خوبی بدین...

اما لا اقل میشه بدی رو بی جواب گذاشت...

خوب جواب دادن بماند...

چه اشکالی داره گاهی به خاطر خدا کوتاه بیایم...؟

گاهی کم بیاریم...؟

به قول کوروش بزرگ:

هر آنچه که هست همواره میان ما و خداوند است نه میان ما و مردم...

اگر ما در برابر خطاهای دیگران صبوری کنیم اون وقت میشه امیدوار بود که خدا هم در برابر گناهانمون صبر کنه...

و در آخر یه داستان از صبر:

روزی یک فرد مسیحی خدمت امام باقر(علیه السلام) رسید...

در کمال بی ادبی به امام گفت: انت بقر...؟

امام (علیه السلام) فرمودند: من بقر نیستم باقرم...

فرد مسیحی گفت: تو پسر همان کنیزی نیستی که آشپز بود...؟

امام(علیه السلام) با خونسردی فرمودند: آشپزی حرفه مادرم بود...

فرد مسیحی در اوج بی ادبی گفت: تو چطور خودت را باقر می نامی در حالیکه مادرت به بد زبانی شهرت داشت...!

امام(علیه السلام) در اوج صبر فرمودند:

اگر حرف هایی که در مورد مادر من زدی صحیح است خداوند مادر من را ببخشد و بیامرزد...

و اگر این حرف ها صحیح نیست خداوند تو را ببخشد و بیامرزد...!

فرد مسیحی شروع به گریه کردن کرد و گفت:

اشهد ان لا اله الا الله...

اشهد ان محمد رسول الله...

قضاوت رو می ذارم به عهده خودتون...

. . .

نوشته شده در دوشنبه ۱۳۹۰/۰۵/۱۷ساعت 17:17 توسط ...

مادر عشق......
ما را در سایت مادر عشق... دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : moein-meshkipoosh بازدید : 280 تاريخ : چهارشنبه 26 مهر 1396 ساعت: 5:50