تو همون حس غریبی که همیشه با منی...

ساخت وبلاگ
 

سلام آقا...

این جمعه هم گذشت اما ما همچنان در انتظاریم...

نمی دانم چطور است که روزهای هفته هم برای تمام شدن عجله دارن...

آنها هم دوست دارند زودتر جمعه فرا برسد...

نمی دانم در این ماه مبارک لحظات افطار و سحر را چگونه سر می کنی...

خوشا به حال آنان که میهمان خوان لطف و کرمت هستند...

و بدا به حال من و امثال من که همچنان غافلیم...

مولا جان...

حسام می گفت آدم موفق کسیه که بتونه تو زندگیش تفاوت عادت و دوست داشتن و عشق رو بفهمه...

ولی من نمی تونم در جزیره سرگردانی خودم حسی که به شما دارم رو درک کنم...

از یه طرف از وقتی به دنیا اومدم با نبودنت خو گرفته ام و از طرف دیگه هم احساس می کنم بدون تو کمبودی در وجودم احساس می کنم...

به نبودنت عادت کرده ام در حالیکه نبودنت برایم رنج بزرگیه...

عاشقت نیستم چون می دانم با گناهانم خاطرت را آزرده کرده ام...

عاشق هیچ وقت معشوق رو ناراحت نمی کند...

اما من بارها...

شاید فقط بتوانم بگویم که دوستت دارم...

دوست دارم فریاد بزنم تا همه بفهمن که من دوستت دارم...

قربون  تنهاییت  ای تنهاترین تنهای عالم...

 

« اللهم عجل لولیک الفرج »

. . .

نوشته شده در جمعه ۱۳۹۰/۰۵/۱۴ساعت 19:0 توسط ...

مادر عشق......
ما را در سایت مادر عشق... دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : moein-meshkipoosh بازدید : 327 تاريخ : چهارشنبه 26 مهر 1396 ساعت: 5:50