خسته...

ساخت وبلاگ
 

سلام دوستان...

دلم گرفته...

از خودم...

اطرافیانم...

از خودم به خاطر اینکه اون آدمی که باید باشم نیستم...

آدمی که قبلا بودم نیستم...

فکرهای قشنگی که گذشته داشتم الان ندارم...

احساس می کنم عقایدم هم ضعیف شده...

و این از همه چیز برایم دردناک تر است...

گویی زمین گیر شدم...

در این دنیای پر زرق و برق...

فکر می کردم همیشه می تونم همونی باشم که هستم...

یاد فیلم پاتو زمین نذار افتادم...

یه دیالوگ داشت که ایرج قادری تو بازداشت بود می گفت:

همیشه فکر می کردم که یه آدم دو دو تا چهارتام که طوفانم نمی تونه عوضم کنه...

اما حالا فهمیدم منم آدمم...بشرم...

از خودم بدم میاد به خاطر کارهایی که باید انجام بدم و نمی دم و بالعکس...

خشته شدم از اطرافیانم...

به خاطر محبت های الکی...

ابراز احساسات های بیخودی...

خسته شدم از دروغ...

تزویر...

محبت ها دیگه خالص نیست...

گویی یک معامله کالا به کالا است...

تا محبت نکنی بهت محبت نمی کنند و جالب تر اینکه به همون اندازه که محبت می کنی محبت می بینی...

و شایدم کمتر...

کمتر کسی پیدا میشه که بی چشم داشت و خالصانه به آدم محبت کنه...

تو زمونه ما خیلی چیزا دیگه رنگ و بو و اصالت گذشته رو ندارند...

شرافت...

معرفت...

رفاقت...

خیلیا حاضرند به خاطر پول و یا مقام دست به هر کاری بزنند...

آدم بفروشند...

دروغ بگن...

دو به هم زنی کنند...

و...

واقعا بعضی از آدما چقدر کثیفند...

از طرفی عبادتهامون هم یه معامله شده...

تا وقتی حاجت نداشته باشیم دست به دامن خدا نمیشیم...

تازه اونقدر متوقع هستیم که وقتی حاجتمون به هر دلیلی برآورده نمیشه می زنیم زیر همه چیز...

انگار خدا وظیفه داره که فقط حاجت های ما رو برآورده کنه...

پس وظیفه ما چی میشه...

مگه ما به وظیفمون عمل می کنیم که خدا به وظیفش عمل کنه که البته عمل می کنه...

خدا خیلی بزرگ...

نگاه به ما نمی کنه...

ولی بعضی از ما فکر می کنیم که خدا به وظیفش عمل نمی کنه...

به خودش قسم اگه تا آخر عمر سرمون به سجده باشه شکر همین نعمت نفس کشیدن رو نمی تونیم به جا بیاریم...

بقیه بماند...

دوستان یه چند روزی نیستم...

یک هفته الی ۱۰ روز...

شاید برم یه جا با خودم خلوت کنم...

شاید تونستم خود واقعیمو پیدا کنم...

احتمالا به شبکه دسترسی ندارم اما اگه اومدم نت ازتون غافل نمیشم...

به یادتونم...

به یادم باشید...

برام دعا کنید...

همین...

. . .

نوشته شده در شنبه ۱۳۹۰/۰۵/۰۱ساعت 17:0 توسط ...

مادر عشق......
ما را در سایت مادر عشق... دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : moein-meshkipoosh بازدید : 267 تاريخ : چهارشنبه 26 مهر 1396 ساعت: 5:50